این بار متفاوت بود.این بار فرق داشت.میتونم با همه وجودم حس زیبایی که آرامش بعد از طوفان داره, حتی با دونستن این که دوباره یه طوفان دیگه ای تو راهه , حس کنم.چه حس زیباییه شایدم باید ناراحت بود, این بار متفاوت بود چون همه راه هایی که منجر به تباهی هدف اولیه میشد رو طی کرده بودم و دیگه راهی بغیر از موفق شدن برام نمونده بود.به قول ناپلئون بناپارت, آن قدر شکست خوردم تا پیروز شدن رو یاد گرفتم.حس زیبایی که ساعت 2 صبح کنار بال خوابگاه وقتی که اینبار برخلاف ماه ها قبل در همون زمان و همون مکان حس زیبایی رو در سکوت نیمه شب و خلوت کیلومتری داشتم نوید دهنده یه پیروزی واسم بود.حسی که ماه های قبلش داشتم, حس پایان دادن بود.حس اینکه شاید این آخرشه.شاید دیگه منی وجود نخواهد داشت!بعنوان یه دانشجو که از دیار و ناحیه راحتی خودش پاشده بود و اومده بود پی تغییرات بزرگ تو زندگی ای که خیلی وقت بود براش کسل کننده شده بود هیچ وقت خیال چنین افکار و گزینه هایی رو برای آینده نداشتم.عشق.مشکل من فراتر از عاشق شدن بود.مشکل من!آلبر کامو میگه زندگی کردن جرئت بیشتری نسبت به مردن داره!مولوی تو یکی از اشعارش خیلی زیبا میگه که مفهومش میشه: "خداوند میگوید:هر آنکس را که بیشتر از من دوست داری از تو میگیرم تا بدانی که بی آن نیز میتوانی زندگی ,و روز ها و فصلها میگذرند و روزی میرسه که خودت هم باورت نمیشه یاری که زمانی همه چیز بود,حتی بهش فکر هم نمیکنی!".



IN MEMORY OF TOMORROW حس ,بار ,رو ,تو ,زندگی ,یه ,این بار ,بود این ,حس زیبایی ,بار متفاوت ,متفاوت بودمنبع

بازم باید برم

این بار متفاوت بود!این بار فرق داشت!

Stephen King

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

HipHopRaGe دانلود آهنگ های جدید کنکور ، دانلود سوالات کنکور فسفرپلیت اجناس فوق العاده BIOGRAPHY آموزش تعمیر مایکروفر ابراهیم صنوبر زیبا زیبا انواع بلوک سبک پوکه ای باکیفیت